تکنیک طوفان فکری معکوس
این تکنیک بسیار شبیه تکنیک طوفان فکری است، با این تفاوت مهم که در این روش، انتقاد و ارزیابی نه تنها بد نیست، بلکه اساس این تکنیک است. در واقع پایهی این تکنیک پرسیدن سؤالهای مختلف است. مهم این است که در ذهن افراد این سؤال شکل بگیرد که
ایده ی مطرح شده در کجاها جواب نمیدهد؟
چه مسائلی موفقیتش را تهدید میکند؟
و این که واقعاً چه قدر کارایی دارد؟
در حقیقت این تکنیک بر پایهی منفیبینی گذاشته شده است. تکنیک طوفان فکری معکوس روش خوبی است، به شرطی که قبل از روشهای دیگر به کار گرفته شود .
علت این که استفاده از این روش را قبل از روشهای دیگر توصیه میکنیم، این است که میتواند به خوبی سبب تفکر خلاق شود. فرایند استفاده از این تکنیک به این شکل است که تمامی اشکالات مربوط به پدیدهی مورد نظر گفته و جمع میشوند و در مورد آنها بحث و گفتگو میشود و بالاخره راه حل مؤثر پیدا میشود.
بخش چهارم: خلاقیت
تعریف:
خلاقیت یعنی توانایی خلق چیزی نو، آفریدن ایده و فکری متفاوت از آن چه تا به حال بوده، ایجاد سبک یا روشی جدید برای یک هدف، یا به تعبیری نگاه کردن متفاوت به مسأله و رسیدن به یک راه حل جدید.
موانع خلاقیت
اشتباه کردن ممنوع
دلیل آوردن برای همه چیز
کنترل بیش از حد
جستو جوی امنیت
کلیشه ساختن
تنها یک پاسخ صحیح وجود دارد
تلاش بیش از حد برای منطقی بودن
پیروی کورکورانه از قواعد
عادت زدگی
عدم تمایل به روابط اجتماعی
عدم تمرکز ذهنی
عدم اعتماد به نفس
منفینگری نسبت به خود و جامعه
فرآیند ایجاد خلاقیت در سازمان
فرایند ایجاد نهادینه کردن خلاقیت در سازمان شامل مراحل زیر است:
- ایجاد سیستمی در سازمان که با تغییر نگرش و نوع تفکر کارکنان سازمان، آنها را از جمود فکری و محافظهکاری خارج کرده و با پرورش قدرت خلاقه افراد، آنها را به کارکنان خلاق و هوشمند، تبدیل میکند.
- برطرف کردن موانع بروز خلاقیت در سازمان
- ایجاد سیستمهایی برای ظهور ایدههای خلاق، جمع آوری، گزینش و استفاده مناسب از آنها در سازمان
مرحله اول، خلاقسازی کارکنان
برای خلاق سازی کارکنان میتوان از عوامل و اهرمهایی نظیر افزایش انگیزه کارکنان به پاداشها مادی و معنوی، تحریک عواطف و احساسات، مطرح کردن نیازهای سازمان نظیر بیان شکستها و موفقیتها، تشویق روحیه پرسشگری، تحریک و تشویق حس رقابت، تفویض قدرت، ترویج روحیه دانش دوستی و تشویق افراد به مطالعه و ... استفاده کرد. این نکته را باید در نظر داشت که "مدیران سازمانها و مؤسسات باید بر این نکته واقف باشند که به منظور پرورش خلاقیت در کارکنان تحت نظارت خود نمیتوانند از رویهای یکسان و واحد برای همه بهره برند؛ اصولاً محیط مناسب برای پرورش خلاقیت تلقی فردی با دیگر افراد متفاوت است، آنچه برای یک فرد، محیط پرورشدهنده خلاقیت تلقی میشود ممکن است برای دیگر سرکوبکننده خلاقیت و نوآوری به شمار آید. مثلاً، بعضی افراد در محیط آرام و امن خلاقتر میباشند و بعضی دیگر در محیطهایی که تحریک مداوم دریافت کنند"
مرحله دوم، رفع موانع خلاقیت
به رغم اینکه بسیاری از مدیران از لزوم ایجاد خلاقیت در سازمان خود مطلعند و به اهمیت این امر پیبردهاند، با این حال بررسی بسیاری از سازمانها نشان میدهد که آنها با وجود بهرهگیری از کارکنان خلاق از تبلور عینی آن در سازمان عاجزند و نمیتوانند آن را در محصولات شرکت بروز دهند. بسیاری از این مشکلات به وجود مشکلاتی در سازمان برمیگردد که مانع چنین تحولی در سازمان میشود، برخی از موانع بروز خلاقیت در سازمان به شرح زیر است که باید در رفع یا کمرنگ کردن تأثیر آن کوشید:
- بروکراسی اداری: گذراندن افراد از چند سطح سازمانی مختلف پیش از طرح ایده به دلیل ساختار و فرهنگ خشک و غیر منعطف حاکم بر سازمان از موانع بروز خلاقیت در سازمان است.
- احساس عدم نیاز به خلاقیت در سازمان: محیط باثبات، عدم وجود رقابت، عدم تلاطمهای محیطی و قبول کیفیت پایین محصولات سازمان بهویژه در سازمانهای دولتی از عوامل تضعیفکننده خلاقیت در سازمان است.
- ضعف کارهای تیمی: خلاقیت در محیطهای جمعی و کار گروهی بهتر رشد میکند در سازمانی که کار تیمی ضعیف است رشد خلاقیت نیز مطلوب نخواهد بود.
- عدم انگیزه کافی برای بروز خلاقیت: این عامل به دلیل عدم توجه به ایدههای خلاقانه و عدم تأثیر این ایدهها در بهبود موقعیت شغلی فرد موجب تضعیف خلاقیت در سازمان میشود.
- مدیریت غیرخلاق: لازمه ایجاد خلاقیت در سازمان، تغییر و دگرگونی در سیستمها و رویههاست وجود مدیر غیرخلاق در سطوح عالی مدیریت که با هر گونه تغییر در سازمان مخالفت میکند و آن را تهدیدی علیه خود به حساب میآورد از دیگر موانع رشد خلاقیت در سازمان است.
مرحله سوم، عوامل مؤثر در بروز خلاقیت در سازمان
سازمان هر چند که از افرادی خلاق تشکیل شده باشد تا سیستمی طراحی و تدوین نشود که بتواند از خلاقیت کارکنان به نحو مطلوبی استفاده کند و خلاقیت فردی کارکنان را به طور مؤثر بر برآیند جمعی در جهت منافع و اهداف سازمان تبدیل کند نمیتواند سازمانی خلاق باشد. عواملی که در بروز خلاقیت کارکنان مؤثر است و باید در طراحی سیستمهای سازمان مورد توجه قرار گیرد به شرح زیر است:
1- آزادی: میزان آزادی عمل در تعریف عمل خود
2- مبارزه طلبی: حدود و اندازه فراتر رفتن افراد در کار خود
3-حمایت از نظرات: شیوه پذیرفتن و استقبال از افکار و نظرات و عمل به آنها توسط مجریان
4- پویایی: میزان باور کارکنان نسبت به جالب و هیجانانگیز بودن کار خود
5- تقبل خطر: میزان احساس راحتی کارکنان در احتمال بروز خطا هنگام آزمایش نظرات جدید و اینکه ابهام تا چه حد قابل تحمل است.
6-زمان نظردهی: میزان احساس راحتی کارکنان در احتمال بروز خطا هنگام آزمایش نظرات جدید و اینکه ابهام تا چه حد اندازهای قابل تحمل است.
7- اعتماد و گشادگی: میزان امنیت عاطفی کارکنان که در ارتباط با همکاران خود احساس میکنند.
8- شوخ طبعی: میزان خودانگیختگی و شوخطبعی موجود و راحتی کارکنان در ارتباطات کاری
9- بحث و مذاکره: چقدر کارکنان در شرکت فعال در بحث درباره مسائل، احساس راحتی میکنند و تا چه اندازه دیدگاههای اقلیت به راحتی بیان و با ذهنی باز گوش داده میشوند
ادامه درطوفان فکری 4